شش + یک راه برای تقویت سواد خواندن (درک مطلب)
طرح مقولهی سواد خواندن و اینکه از کسی بپرسیم آیا سوادخواندن داری یا نه؟ یا از او بخواهیم سواد خواندنش را افزایش دهد، ممکن است در خیلی جاها مسئله ایجاد کند.
بهطور مثال اگر در جمعی دانشگاهی یا جمع افرادی که تحصیلکردهاند؛ بپرسیم: «به نظرتان چند درصد از شما سواد خواندن دارید؟» همه میخندند و ممکن است بعضیشان حتی فکر کنند که داریم به آنها توهین میکنیم.
هر چه تعداد کسانی که فکر کنند به آنها توهین شده است، بیشتر باشد؛ نشان میدهد که در آن جمع، میزان سواد خواندن در مجموع کمتر است.
وگرنه کسانی که سواد خواندن نسبتا خوبی دارند، متوجه میشوند که این سوال، احتمالا هدف خاصی دارد و داریم مرحلهای یا نوعی روشخواندن را مطرح میکنیم.
نوشتیم که میخواهیم شش به اضافهی یک راه را برای افزایش تقویت سوادخواندن بیان کنیم.
راه اول
در درجهی اول باید بدانیم سوادخواندن با روخوانی فرق میکند.
وقتی میتوانیم متنی را از رو بخوانیم؛ به این معنی نیست که حتما سوادخواندن خوبی هم داریم. ممکن است سواد خواندن ما ضعیف باشد اما بتوانیم از روی متنی بخوانیم.
سواد خواندن در مرحلهی اول یعنی اینکه وقتی داریم متنی را میخوانیم، به جزییات آن متن دقت کنیم و حواسمان فقط به روخوانیِ صرف و بیانکلمات نباشد. به این صورت که معنای هر جمله را بفهمیم و بر هر کدام از جزییات متن دقت کنیم. پس راه اول تربیت سوادخواندن این است که سعی کنیم به همهی جزییات متنی که داریم میخوانیم، توجه کنیم.
راه دوم
توجه به تکتک جزییات لازم است اما کافی نیست. راه دوم را هم باید برویم. اینکه سعی کنیم ارتباط بین هر جمله با جملهی دیگر و هر موضوع با موضوع دیگر را در متن پیدا کنیم.
قاعده بر این است که اجزای هر متن باهم ارتباط دارند. اگر متن خوبی باشد، بین قسمتهای مختلف متن، بین جملات و بین اطلاعاتی که در متن داده شده است ارتباطهایی وجود دارد. در راه اول گفتیم به جزئیات توجه کنیمو در راه دوم میگوییم ارتباط بین قسمتها، جملات و اطلاعات متن را باید پیدا کنیم. بهطور مثال فرض کنیم گزارشی داریم میخوانیم از سفری بین شهری مثلا با قطار.
با توجه به مورد اول میتوانیم در مورد متن این گزارش سفر ببینیم فاصلهی بین هر ایستگاه تا ایستگاه بعد در چه زمانی طی میشود. مثلا ۱۰ دقیقه طول کشیده تا به ایستگاه دوم برسیم، ۷ دقیقه طول کشیده تا به ایستگاه سوم برسیم و ۹ دقیقه هم مدتزمان طی راه تا تا ایستگاه چهارم بوده است. توجه به جزئیات یعنی متوجه باشیم که وقتی در متن، مدت زمان پیمودن هر فاصله بین هر دو ایستگاه را آورده است، لابد مقصود و دلیلی دارد.
راه دوم این بود که ارتباط بینشان را پیدا کنیم تا بیشتر متوجه شویم که مقصود از این قسمتهای مختلف چیست. مثلا اینکه نویسنده، فواصل پیمودن فاصلههای ایستگاهها را با سفر قبلی اش مقایسه کرده است که با خوردوی شخصی رفته بود و حالا که با قطار میرود چه تفاوتهایی دارد.
قبل از گفتن راه سوم، نکتهای را یادآور میشویم: راه اول تا چهارم به طور مسلسل باهم ارتباط دارند و به تنهایی واجد اهمیت نیستند.
راه سوم
راه سوم این است که بتوانیم هر قسمتی از متن را تفسیر کنیم و مقصود نویسنده را از آن قسمت دریابیم. مثلا در مورد همان گزارشسفر بگوییم حالا در این قسمت میخواهد بگوید درست است که بین ایستگاههای دوم و سوم، سفر با قطار از نظر زمانی نسبت به خودروی شخصی بیشتر طول کشیده است ولی مسافران (یا حداقل رانندهی سفر قبلی) راحتتر بودند. یعنی او که دارد متن گزارش سفر را مینویسد، در خودروی شخصی باید مواظب جاده و ماشینهای روبهرو میبود و اگر میخواست چیزی بخورد و بنوشد، باید توقف میکرد. اما در قطار برای خودش نشسته و همراه سایرین گپ میزند و استرس جاده را نیز ندارد. این نتیجهگیری نوعی تفسیر است. یعنی دارد این و آن قسمت را مقایسه میکند.
به طورکلی راه سوم یعنی اینکه ما قادر باشیم و بتوانیم هر تکه از متن را که میخوانیم در جای خودش تفسیر کنیم و بعد قادر باشیم از ابتدای متن را که نگاه میکنیم تفسیر کنیم، مقصود نویسنده و دلایل نگارش چنین متنی را بتوانیم حلاجی کنیم.
راه چهارم
راه چهارم، سه راه قبلی را ارزیابی میکند. در همان متنی که مثال زدیم، بگوییم این گزارش سفر کامل است یا خیر؟ صمیمانه و درست است یا خیر؟ یکجانبه است یا همهجانبه؟ و … یعنی در مورد متن قضاوت و داوری کنیم.
توجه کنید که در تشریح راه اول تا چهارم؛ داریم از حیطههای شناختی بلوم یاد میکنیم.
در واقع با استفاده از حیطههای مختلف شناخت، دانش و سواد خود را نسبت به متن و خواندن آن افزایش میدهیم.
حالا این راههای اول تا چهارم که با هم ارتباط دارند چه فایدهای دارند؟ شاید به نظر رسد با چنین راههایی، خواندن متن خیلی سخت و کار حوصلهسر بر میشود. یعنی هر چه بگوییم راه اول این است راه دوم این و …
اما یادگیری این نوع خواندن، مانند یادگیری رانندگی و مهارتیافتن در آن میماند.
وقتی کسی دارد رانندگی یاد میگیرد، باید به او توجه داد که: بعد از سوار شدن، اول کمربند ببندد، بعد آیینه را نگاه کند که ببیند از پشت سر ماشین میآید یا نه. سپس ببینند آیا ماشین در دنده است یا خلاص استو … بعد بعد آن را روشن کند.
وقتی اینرا آموزش میبینند، در ابتدا میگویند چه حوصلهای! هر دفعه این کار و آن کار را انجام دهیم؟ اما بعد از مدتی که رانندگی میکنند و وقتی به اصطلاح راننده میشوند، بدون اینکه خودشان بفهمند چهکار دارند میکنند، پس از سوار شدن همهی آن کارها را به طور خودکار انجام میدهند و بیشتر از یکی دو ثانیه طول نمیکشد.
در خواندن هم برای اینکه این راهها به تدریج در ذهن آموخته شده و به طور روتین در ذهن درآمده است، جایی در ذهن اشغال نمیکند که بخواهد تصمیم بگیرد. قالبی پیشساخته است که هربار مثل برنامهای کامپیوتری اجرا میشود. وقتی کسی دارد رانندگی میکند، هیچوقت فکر نمیکند حالا دنده دو است. الان اگر بخواهم سرعت ماشین را زیاد کنم، باید کلاج بگیرم و … یعنی همه چیز را خودبهخود و روتین انجام میدهد.
خواندن هم دقیقا همین طور است که در راه پنجم میگوییم.
راه پنجم
کار نیکو کردن از پر کردن است. سواد خواندن به شرطی ارتقا پیدا میکند که شما مرتب بخوانید. نه به عنوان وظیفه. با عشق به خواندن.
بگردید و متنهایی را پیدا کنید که دوست دارید. داستانهای مورد علاقه. بررسیها و تحلیلهای مورد علاقه و چیزهای دیگر. این یعنی عادت کردن و لذت بردن از مطالعه. این اتفاق اگر بیفتد، میبینید که آن چهار راه حلی که گفتیم و همین راه حل پنجم، خودبهخود انجام میشوند. یعنی بدون این که شما در نظر داشته باشید وقتی دارید چیزی را میخوانید تمام جزئیات را میبینید. چه بخواهید و چه یادتان نباشد. وقتی سوادخواندن افزایش پیدا کرده باشد ،عادت میکنید جزئیات را ببینید، رابطهی بین جزییات را متوجه میشوید. مثلا وقتی یک جای متن راجع فلان شامپو یا فلان شستشوی سر صحبت میکند و گفته میشود نباید از هر مادهی شستشودهنده برای شستن موها استفاده کرد. بعد که در قسمت دیگری میبینید که در جمعی پنج، شش نفر مو ندارند، یا کم مو یا تاس هستند، فوری متوجه میشوید که چرا در قسمت قبل آن مطالب وجود داشت. یعنی متوجه ارتباط این قضایا میشوید.
حالا این موضوع واضحی است. کسی هم که سواد خواندن قوی نداشته باشد، متوجه آن میشود ولی همه چیز به این سادگی نیست.
وقتی به راه پنجم نیز عادت کرده باشید و از مطالعه لذت ببرید؛ آن چهار راه قبلی به طور اتوماتیک تکرار میشوند. به خصوص اگر از الان یا از زمانی که میخواهید برنامه جدی برای مطالعهتان بگذارید، عادت کنید این چهار مرحله را چک کنید. مثل کسی که تازه رانندگی را یاد میگیرد و باید حواسش باشد صدای موتور چه میگوید، یک دنده سنگین یا سبک و … خب طبیعتا کسی که در ابتدای راننگیست، حواسش را جمع می کند که دستورات را رعایت کند. اما رانندهی حرفهای ظاهرا خودبهخود تصمیم میگیرد. نه اینکه تصمیم نمیگیرد برود دنده ۳٫ آن را هم تصمیم میگیرد منتهی در بخشی از مغز اجرا میشود که مثل کامپیوتر آن را به شکل برنامهای روتین درآورده و همزمان بیست عملیات را باهم انجام میدهد. توانایی مغز انسان خیلی بیشتر از کامپیوتر است و سرعتش هم همینطور. به شرط اینکه از آن درست و علمی استفاده کنیم.
راه ششم
این موازی با پنج راه قبلی و پیشنهادی است میتواند سوادخواندن و درک مطلب را حداقل تا بیستدرصد افزایش دهد. ربطی هم به سن ندارد. هرکسی میتواند این راه را در مطالعه برود. حتی مطالعهکنندگان حرفهای. حتی کسانی که عادت کردهاند از مطالعه لذت ببرند. نیز آنهایی که تازه اول راه مطالعه و خواندنند.
این که سعی کنیم متنی را که داریم میخوانیم (هرچه باشد. اعم از داستان، متن علمی یا هر چیز دیگر) قسمتهای مختلفش را با نقاشی بکشیم. لازم هم نیست طراحی بلد باشیم یا نقاش باشیم. در حد چشم چشم دو ابرو، دماغ و دهن یه گردو هم می شود.
میتوانیم ساده بکشیم. مثل زمانی که کودک بودیم یا اگر هم کودک هستید همین نقاشیهایی که الان میکشید. خیلی هم سریع.
چه فایدهای دارد؟
موقعی که ی چیزی را خواندهاید و میخواهید نقاشیاش را بکشید، کانالهایی به کانالهای قبلی که برای مطالعه باز شده بود و داشتید مطالعه میکردید، اضافه میشوند. این کانالها میگویند چه بکشید. مثلا یادتان میرود مثلا خانه چندطبقه بود. برمیگردید به متن و میبینید دوطبقه بعد یک خانهی دوطبقه میکشید یا چیزهای دیگر.
این رفت و برگشتهای از نقاشی به متن و برعکس باعث میشود کانالهای ذهنی که برای نقاشی باز کردید و کانالهای مغزتان که هنگام مطالعه بازشده با هم به همافزایی برسند. در چنین موقعیتی میزان درک مطلب شما بیست الی سی درصد، یا حتی بیشتر (نسبت به دقت و وقتی که صرف نقاشی میکنید) افزایش مییابد.
پس چهار راه وجود داشت برای مراحل مختلف شناخت و راه پنجم که پرکاری بود و راه ششم هم موازی با آنها نقاشی کردن آن متنی است که داریم میخوانیم.
در زمینهی راه ششم ما در دبستانک کار بزرگی کردیم، اولین پروژهی شاهنامهی دبستانک یعنی گام اولش که مربوط میشود به افزایش سواد خواندن، داستانهای شاهنامه را همراه با نقاشی آنها پیش بردهایم که توضیح میدهیم.
-
شاهنامه ۳۰ جلدی دبستانک۱,۶۵۰,۰۰۰ تومان
اما ۶ راه بود + ۱
آن به اضافهی یک برای یادآوری این مطلب بود که دبستانک شش کتاب سواد خواندن دارد برای پایههای اول تا ششم دبستان
به ازای هر مبحث درسی در درسهای علوم، فارسی، ریاضی، داستانی انتخاب و طبق حیطههای شناختی بلوم آنها را لایه بندی کردهایم و بر مبنای هر داستان، چهار پرسش کردهایم. چهار سوال که مربوط میشود به راههای یک تا چهار که توضیح دادیم،نکتهاش هم این است که متنها و داستانهایی که انتخاب کردهایم از منابع اصل است نه کپی .
منابع اصل منابعی هستند مانند شاهنامهی فردوسی، کلیات سعدی، دیوان حافظ، مثنوی مولانا، خمسه نظامی. یعنی پنج تا غول ادبیات ایران و فرهنگ غنی ایران.
-
کتاب سواد خواندن اول دبستان برای تقویت درک مطلب، روخوانی و روانخوانی۱۲۰,۰۰۰ تومان
-
کتاب سواد خواندن دوم دبستان برای تقویت روانخوانی و درک مطلب۹۰,۰۰۰ تومان
-
سواد خواندن سوم دبستان – کتاب داستان های سعدی برای سوم ابتدایی۹۰,۰۰۰ تومان
-
سواد خواندن چهارم دبستان۹۰,۰۰۰ تومان
-
سواد خواندن پنجم دبستان۹۰,۰۰۰ تومان
-
سواد خواندن ششم دبستان۹۰,۰۰۰ تومان