یگانهبودن هر دانشآموز
شما یک معلم هستید و با تعدادی دانشآموز سر و کار دارید. قبل از آنکه سراغ کلاس درس برویم سری به خانهی شما میزنیم. فرض میکنیم شما پدر یاسر و یوسف هستید. یاسر چهار سال دارد و یوسف هشت ساله است. امروز جمعه است و بچهها از شما میخواهند با آنها بازی کنید. برای بازی به حیاط میروید. یاسر اصرار میکند که دوچرخهسواری کنید و یوسف میخواهد فوتبال بازی کنید و نوبتی به همدیگر پنالتی بزنید. به احتمال زیاد شما به عنوان پدر سعی میکنید برای شاد کردن هر دو فرزند خود تدبیری بیاندیشید و طوری با آنها وقت بگذرانید که هر دو بتوانند بازیهای مورد علاقهی خود را در آن زمان مشخص انجام دهند. شما فرزندانی منحصربهفرد با ویژگیهای متمایز دارید یک روش خاص را به هر دو تحمیل نمیکنید.
حالا به کلاس درس برمیگردیم. شما ۲۵ دانشآموز دارید. هر کدام از دانشآموزان شما ویژگیهای منحصربهفردی دارند. منحصربهفرد بودن ویژگیهای آنها به معنی بهتر بودن یا بدتر بودن، بیشتر بودن یا کمتر بودن نیست. ابراهیم کند مینویسد. قاسم دستخط خوبی دارد. ساجد بسیار کنجکاو است و سوالهای زیادی میپرسد. حمید اعتماد به نفس کمی دارد. محمد پدری بیمار دارد و به همین خاطر زودرنج و حساس شده است. رحیم بسیار خوش سر و زبان است و خوب صحبت میکند. بقیهی دانشآموزان هم هرکدام چندین و چند ویژگی دارند که آنها را به انسانهایی منحصربهفرد تبدیل میکند. انسانهایی یگانه که مانند آنها وجود ندارد.
شما به عنوان معلم، نقش آموزشی و تربیتی مهمی در قبال دانشآموزانتان به عهده دارید. توجه به تفاوتهای دانشآموزان با یکدیگر و تلاش برای درک ویژگیهای آنها و انجام رفتار متناسب با هرکدام از دانشآموزانتان کاری دشوار، اما بسیار ثمربخش و مفید است. دانشآموزان با استفاده از ویژگیهای منحصربهفرد خود میتوانند نقش کمکی بسیار خوبی در پیشبرد اهداف کلاس داشته باشند. کافیست آن ویژگیها را بشناسید و فکر کنید که چگونه میتوان با نگاه کردن کلاس به عنوان یک سیستم، هر یک از اجزا یعنی دانشآموزان را به شیوهای هدایت کرد که بتوانند نقش درست خود را در سیستم ایفا کنند.
برای این کار ابتدا باید به دانشآموزانتان خوب نگاه کنید. یادتان هست با هم دربارهی کار عمیق صحبت کردیم؟ مثالی که آنجا مطرح کردیم این بود که شما به عنوان یک معلم در کلاس باید تمام حواس و توجهتان معطوف به دانشآموزان باشد. این کار موجب میشود آنها را بهتر بشناسید. در نتیجه برخورد درستتری با آنها داشته باشید و متناسب با ویژگیهایشان کمک کنید تا در مسیر رشد خود قرار بگیرند.
فرض کنیم قرار است دانشآموزان کلاس ما با هم یک نمایشنامه را تمرین و برای سایر دانشآموزان مدرسه اجرا کنند. برای اجرای نمایشنامه نیاز به بازیگران، سازندگان دکور، سازندگان پوشش بازیگران و احتمالا تقشهای دیگری داریم که بتوانند در اجرای یک کار مرتب و منظم همکاری کرده و کمک کنند تا یک کار تیمی و خوب به نتیجه برسد. اگر شما بتوانید تشخیص دهید هر کدام از دانشآموزان مناسب انجام چه کاری هستند و بتوانید با ارائهی مشاورههای خوب به آنها، در انجام این کار و قرار گرفتن در جای درست کمکشان کنید، نه تنها منجر به یک اجرای خوب از نمایشنامه میشود بلکه کمک کردهاید تا هر کدام از دانشآموزان احساس خوبی را تجربه کنند و چیزهای خوبی را به دلیل لذت بردن از کارشان یاد بگیرند.
یا مثلا فرض کنید دارید درس عددهای اعشاری را به دانشآموزان یاد میدهید. توجه به منحصربهفرد بودن دانشآموزان به شما کمک میکند که انتظار نداشته باشید با یک بار درس دادن و توضیح موضوع از یک زاویه، همهی دانشآموزان آن مفهوم را به خوبی یاد بگیرند. پس سعی خواهید کرد با توضیح درس از زاویهها و نگاههای مختلف و نیز با توجه به روحیات و ویژگیهای مختلف افراد آن مفهوم را به درستی به همهی دانشآموزان منتقل کنید و در این کار موفق شوید. مثلا ممکن است متوجه شده باشید که جنید مفاهیم ریاضی را با داستانگویی بهتر میآموزد یا بهتر است ماجد با انجام یک بازی آن درس را بهتر یاد بگیرد و …
توجه به منحصربهفرد بودن هر دانشآموز برکات و ثمرات بسیار زیادی دارد که مثالهای آن فراوان است.
شما بنویسید:
پاسخ این سوال را برای سرپرست گروه ارسال کنید و جزوهی بعدی را دریافت کنید.
چه زمانی و در کدام تجربهتان بود که احساس کردید با توجه به ویژگیهای فردی یک دانشآموز در یاددهی به او موثرتر بودهاید؟
من یک دانش اموز داشتم که خیلی در خودش بود ودر جمع نمی توانست پاسخ دهد ولی ازمون مداد کاغذی خیلی خوب بود از رفتار او متوجه شدم در جمع خجالت میکشد پس کاری کردم باجمع در ارتباط باشد وکار گروه بیشتری به او دادم زمانی که این اعتماد به نفس رو بدست اورد شروع کردم که در جمع سخنرانی کند او توانست در این مرحله هم موفق شود ودر مسابقه دکلمه خوانی مقام اول روکسب کند.
من یک دانش اموز داشتم که خیلی در خودش بود ودر جمع نمی توانست پاسخ دهد ولی ازمون مداد کاغذی خیلی خوب بود از رفتار او متوجه شدم در جمع خجالت میکشد پس کاری کردم باجمع در ارتباط باشد وکار گروه بیشتری به او دادم زمانی که این اعتماد به نفس رو بدست اورد شروع کردم که در جمع سخنرانی کند او توانست در این مرحله هم موفق شود ودر مسابقه دکلمه خوانی مقام اول روکسب کند. وهمیشه نفر اول بود که داوطلب میشد برای درس جواب دادن.