توضیحات
«فلسفیدن»، آنچنان که در این کتاب میبینید، نه چند روزه و چند ساله حاصل شده است و نه حاصل کپیبرداری از نمونههای مشابه خارجی است.
علم و هنر و فلسفه البته مرز نمیشناسند و حیطههای جهانی هستند. همهی افراد بشر در هر نقطهای که زندگی میکنند، میتوانند و باید از دستاوردهای علمی، هنری و فلسفی که در سایر نقاط جهان حاصل شده است، بهره ببرند.
امّا این به معنای دنبالهروی و کپیبرداری از هر مد رایجی نیست. در سالهای اخیر، «فلسفه برای کودکان» یا «p4c» ابزاری به رغم ادعاهای بسیار، برای رونق به کسب و کارهای آموزشی بوده است، نه واقعاً کندوکاو فلسفی که روی به کودکان داشته باشد. عمدهترین فعّالیّت نیز صرف چند مدرسه و آموزشگاه خاص میشود که توان پرداخت هزینههای آنها را دارند. در حالی که برای درگیر کردن ذهن کودکان با چالشهایی که خلّاقیّت و توان استدلال را در آنها افزایش دهد، ابزار و موادّ لازم، حاضر و آماده است و نیاز به تئوریها و نامگذاریها و برنامههای خیلی خاصّی نیست. در بسیاری از این نوع مراکز روشها و توصیه های افرادی چون «متیو لیپمن» به عنوان الگویی تغییرناپذیر (یا حدّاکثر با اصلاحاتی) تبلیغ میشود. روشها و توصیه هایی که البتّه در جای خود میتوانند مؤثّر باشند، امّا استفادهی عمدتاً قالبی از چنین روشهایی، منافی آن اصلی است که از ابتدا دنبال آن بودیم.
وقتی میخواهیم کودکان را به تعمّق و تحلیل تشویق کنیم، آیا خود میتوانیم دنبالهرو و اقتباسگر بمانیم؟
برای تشکیل به اصطلاح «حلقههای کندوکاو» در هر کلاس و برای درگیر کردن دانشآموزان با یک مسئله که بین آنها مشترک باشد و بتواند هر کدام را از سویی به سوی آن بیاورد و تشویقشان کند که حرف بزنند و استدلال کنند، ما منبع بسیار مهم و مؤثّری در دسترس داریم: کتابهای درسی.
کافی است معلّم فلسفهی ما کمی زحمت بکشد و کتابهای درسی پایهای را ورق بزند و بخواند که میخواهد در آن کار کند. از ابتدا تا انتهای سال تحصیلی، میتوان از ابتدا تا انتهای کتابهای درسی پیش رفت و در هر جلسه به موضوعاتی پرداخت که دانشآموزان در آن هفته خواندهاند.
۱) موضوعها کاملاً تازهاند. ۲) موضوعها را یاد گرفتهاند.
۳) موضوعها بین آنها مشترک است. ۴) آن موضوع، از مهمترین قسمتهای زندگی دانشآموز است.
کتاب «فلسفیدن» ابزار مناسب دانشآموزان و معلّمانی است که میخواهند با کمک یکدیگر به همهی مقولههای درسی، با نگاه و فکر دیگری روبهرو شوند. هم درسها را بهتر یاد میگیرند و هم به سادهترین و عملیترین و مفیدترین شکل ممکن، به فکر کردن، سؤال کردن و پاسخ دادن عادت میکنند. آن هم در فرآیندی لذّتبخش.
عادت کنیم از یادگیری لذّت ببریم. از فکر کردن لذّت ببریم.
همینکه دانشآموز دبستانی بتواند یاد بگیرد که میتوان به هر چیز «طور دیگر» نگریست، کافی است.
این گام بسیار بلند میتواند شروع یا قسمتی از همان تکاپوی پایانناپذیر عقلانی باشد که بشر را رو به جلو پیش میبرد. تکاپویی که میتواند از اوّل دبستان (یا حتّی پیش از آن) شروع شود.
سیّدرضا تهامی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.