درباره‌ی استعداد و هوش و تیزهوشان

🔷 یک

برخی مادرها و پدرها، حتی پیش از تولد فرزندشان، خواب هوش و استعداد بی‌نظیر او را می‌بینند. از آن زمان هم شروع می‌کنند رویاهای خود را منظم کنند و با دیگران به اشتراک بگذارند.
سه چهار سال یا ده سال بعد، وقتی می‌بینند که کودکشان از آن‌چه تصور می‌کردند پایین‌تر است، گناه را متوجه خود می‌بینند که به اندازه‌ی کافی برای پرورش استعدادهای او تلاش نکرده‌اند.
در واقع این نوع از والدین به چیزی که توجه ندارند، استعدادهای واقعی‌ است که کودکشان دارد.

🔻 استعداد، واقعا چیست؟

استعداد در خلاصه‌ترین تعریف، توانایی انجام شایسته‌ی یک کار است. هر کاری که باشد.
استعداد توانایی ایجاد تغییر در یک موضوع از حالت فعلی به حالتی دیگر است.
استعداد چیز عجیب و غریبی نیست که فقط بعضی‌ها داشته باشند.

🔻 به جرئت و با اطمینان می‌توان گفت که هیچ کودک بی‌استعدادی تاکنون در سراسر تاریخ و در همه‌ی جهان به دنیا نیامده است.

همه‌ی کودکان با استعداد هستند. حتی نه فقط در یک زمینه که در حیطه‌های مختلف.
مهم این است که بتوانیم استعدادهای هر کودک را بشناسیم.
مهم این است که بدانیم هیچ دو کودکی دارای استعدادهای یکسان نیستند.
مهم این است که بدانیم نه تنها کودکان که اصولا انسان‌ها را نباید با هم مقایسه کرد.
در طبیعت، شانزده میلیون رنگ مختلف شناخته شده است که همه از ترکیب سه رنگ اصلی به وجود می‌آیند.
همان‌طور که نمی‌توان گفت این رنگ از آن یکی رنگ بهتر یا مناسب‌تر است، استعدادهای مختلف در کودکان نیز تفاوت و مزیت ارزشی نسبی به هم‌دیگر ندارند.

➖ بسیاری از استعدادهایی که ظاهرا مطلوبیتی برای خانواده‌ها ندارند، اگر در بستر مناسبی پرورش یابند، برای دارندگانشان چنان موقعیت اجتماعی و درآمد بالایی به ارمغان می آورند که ده پزشک و مهندس آرزویش را داشته باشند.

🔻 رنگ و استعداد از یک نظر با هم تفاوت دارند.

مثلا خانم فرزانه. س. می‌تواند بگوید من رنگ آبی فیروزه‌ای را به رنگ زرد کهربایی ترجیح می‌دهم. خیلی هم خوب است.
این حق مسلم هر شخصی است که چند رنگ خاص را دوست داشته باشد و از چند رنگ دیگر بدش بیاید.
اما همین خانم فرزانه حق ندارد بگوید من استعداد طراحی را در فرزندم دوست ندارم و دلم می‌خواهد او استعداد ریاضی‌اش را تقویت کند. هم‌چنین، او نمی‌تواند بگوید به شما چه؟ فرزند خودم است. البته در عمل می‌تواند و می‌گوید و نتیجه‌اش همین می‌شود که تعداد بسیاری از این «فرزانگان» می‌خواهند به هر ضرب و زوری که شده، زرد کهربایی را به آبی فیروزه‌ای تبدیل کنند.

🔻 بنابراین گام ضروری یک معلم توانمند در تعامل با دانش‌آموزانش این است که بتواند استعدادهای عام و خاص هر یک از آن‌ها را تشخیص دهد و تا جایی که می‌تواند در پرورش آن‌ها بکوشد و هر جا نمی‌تواند جلوتر برود و خانواده‌ی کودک را در جریان بگذارد و در موارد خاص به اداره اطلاع دهد و سعی کند آنان را ترغیب کند که کاری برای آن کودک انجام دهند.
کار ساده‌ای نیست اما ممکن است و آن‌قدر شیرین است که به هر سختی و پافشاری می‌ارزد. مجموعه کتاب‌های دبستانک، ابزارهای مناسبی برای شما هستند که بتوانید استعدادهای مختلف کودکان را تشخیص دهید.

🔷 دو

مقوله‌ی «هوش» یکی از آن دکان‌های سه‌نبشی است که هزاران خانواده را در به در کالاهایی کرده است که بتوانند ابتیاع کنند و به خورد کودکانشان دهند تا …

🔻 هوش اساسا چیست؟

آیا باورتان می‌شود که بتوان برای یک عدد، این همه غوغا به پا کرد؟
هوش فقط یک عدد است. حاصل تقسیم یک کسر که مخرجش سن شناسنامه‌ای کودک و صورتش سن عقلی اوست.
مثلا اگر کودک ۱۲ ساله‌ای، سن عقلی‌اش ۱۴ ساله باشد، حاصل تقسیم ۱۴ بر ۱۲ و ضرب در ۱۰۰، می‌شود حدود ۱۱۶ که می‌گویند بد نیست و اگر سن عقلی‌اش ۱۵ ساله باشد، می‌شود ۱۲۵ (که می‌گویند خوب است). اگر سن عقلی‌اش ۱۸ ساله باشد که حاصل این تقسیم (یعنی آی‌کیوی کودک) ۱۵۰ می‌شود که خیلی خوب و عالی است و چنین است و چنان است.


🔻 واقعیت این است که همه‌ی این اعداد به دست آمده و همه‌ی نتیجه‌گیری از آن، یک شیادی و در بهترین وضع، گول زدن خود با روش‌های نادقیق است. این آزمایش‌ها به هیچ وجه نمی‌تواند بگوید که سن عقلی کودک چه‌قدر است؟ می‌دانید چرا؟
به این دلیل ساده که نرم‌افزار‌های تشخیص‌دهنده‌ی این سن، از روی نتایج و پاسخ‌های صدها کودک (یا نحوه‌ی عملکرشان) به یک سری سوال این تشخیص را انجام می‌دهند. اطلاعات موجود در نرم‌افزار نیز بر اساس اطلاعات چند صد کودک آمریکایی جمع‌آوری و داده شده است که بر اساس آن‌ها نتیجه گرفته‌اند که مثلا یک کودک ده ساله، چنین سوال‌هایی را در چنین زمانی و با چنین نحوه‌ی عملکردی پاسخ می‌دهد. در حالی که کودک ایرانی در جامعه و فرهنگی دیگر تربیت شده و نوع مشخصات ذهنی‌اش با آن کودکان یکسان نیست. تازه این نتایج در همان آمریکا نیز قابل اتکا نیست. چون جامعه‌ی آمریکا را افرادی از نژادها و قوم‌های بسیار متنوعی تشکیل می‌دهند و میانگین‌گیری فلان واکنش یا فلان مدت اصلا قابل اتکا و درست نیست.

🔻 اما این کار در آمریکا رواج دارد و در ایران نیز سال‌هاست که رواج یافته است. چنین رواجی دو دلیل دارد. دلیل اول این‌که تعدادی از جواب‌ها به دلیل ویژگی‌های مشترک، نزدیک به واقعیت است. در حالی که بدون این نوع آزمایش‌ها نیز خانواده‌ها می‌توانند همین طوری هم تشخیص دهند که احمد نسبت به حسن، قدرت بیان و تشخیص و هوش بهتر و بیشتری دارد.
اما دلیل دوم که بسیار مهم‌تر است، پول فراوانی است که در این میان رد و بدل می‌شود. از تست آی‌کیو گرفته تا هزینه‌های سرسام‌آور به اصطلاح آموزش‌هایی که بتوانند به خیال آن‌ها آی‌کیو و هوش کودک را ارتقا دهند.

🔷 سه


🔷 تیزهوشان و سودجویان

در شرایط نرمال و عادی، کودکی که با تعاریف پیش‌گفته، هوش و استعداد و گیرایی بیشتری نسبت به سایر کودکان دارد، اتفاقا برایش بهتر است که در مدارس عادی و در کنار سایر دانش‌آموزان درس بخواند و تحصیل کند. در چنین مراکزی او که در درس‌ها یک سر و گردن بالاتر از دیگران است، دارای اعتماد به نفسی می‌شود که او را در مراحل دیگر زندگی یاری می‌کند. وظیفه‌ی ما معلمان در قبال چنین دانش‌آموزانی این است که اولا راه رشد بیشتر او را نبندیم و با طراحی انواع پژوهش‌ها و تحقیق‌ها و در اختیار گذاشتن کتاب‌های بیشتر، چشم‌انداز او را از جهان هر چه وسیع‌تر کنیم و در خود کلاس نیز از این دانش‌آموزان به عنوان همیاران خود استفاده کنیم و بتوانیم به والدین چنین کودکانی توضیح دهیم که اگر فرزندش مقداری از وقت خود را صرف پژوهش یا کمک به دیگر کودکان می‌کند، از کار خودش عقب نمی‌ماند و درس‌ها را بهتر یاد می‌گیرد. چون انسان وقتی چیزی را یاد می‌گیرد که دارد آن را به دیگران آموزش می‌دهد یا دارد درباره‌اش تحقیق می‌کند.

➖ اما متاسفانه گرایشی قوی نیز وجود دارد که چنین کودکانی را در مراکز تیزهوشان جمع می‌کند. با این دلیل که بتوان به چنین کودکانی بهتر رسید. این دلیل کاملا نادرست و اشتباه است.

➖ کودکی که مثلا در دبستان شاگرد زرنگ بوده و کلی کیا و بیا داشته است، حالا به کلاسی می‌رود که دیگر آن موقعیت قبلی برایش فراهم نیست و همه‌ی دانش‌آموزان درسشان خیلی خوب است و برخی خیلی بهتر از او هستند.
در چنین کلاس‌هایی به جز چند نفر که در این کلاس نیز قوی‌تر از سایرین هستند، بقیه دچار نوعی سرخوردگی می‌شوند.

🔷 چنین تغییراتی در روح و روان کودکان را خانواده‌هایشان می‌بینند و بر فشارهای خود بر کودک بینوا می‌افزایند و اکثرا موفق می‌شوند او را به طور مصنوعی تبدیل به ماشینی کنند که مرتب مساله حل می‌کند. مرتب این کتاب و آن کتاب کمک درسی را می‌خواند و … کودکی‌اش تباه می‌شود.

1 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *