اصلاح سبک گریه کردن
شاید بپرسید مگر گریه کردن هم سبک دارد؟ بله دارد. خیلی هم دارد. از سبکهایی که خوب نیستند تا سبکهایی که خوب هستند و حتی آنها که خیلی خوبند!
اگر بپرسید: سبکِ خیلی خوب دیگر چه صیغهایست؟ البته حق دارید. بههر حال، چه صیغه باشد و چه عقدی، باید دربارهاش توضیح داد.
سبکِ خوب گریه کردن، مربوط به وقتیست که علت گریه، شادی ناگهانی از رخ دادن چیزی باشد که دوست میداریم رخ بدهد. مثلا وقتی که پشت در اتاق زایمان بیصبرانه قدم میزنیم و مشتاقانه منتظریم که همسرمان کودکمان را به دنیا بیاورد. بدیهیست با آنکه میدانیم در انتظار چه نتیجهای هستیم، وقتی چهرهی گل دختر یا پسرمان را می بینیم، آنچنان سرشار از شور و شادی میشویم که اشک شوق در چشمانمان حلقه میزند و اگر احساس رقیقتر (و انسانیتری) داشته باشیم سرازیر میشود.
من خودم خیلی بهندرت پیش آمده که در غم از دست دادن چیزی یا کسی گریه کنم. واقعا نمیتوانم. گریستن در غم و مصیبت را دوست نمیدارم. در برخی مواقع میتوانم آن فقدان یا مصیبت را به چیزی تبدیل کنم که حاصلش شادی باشد و از آن نوع که میتوان با آن به راحتی اشک شوق ریخت.
این سبک از گریه کردن سبکِ خوبیست و نیرو و انرژی فراوانی تولید میکند.
اما سبکِ بسیار خوب گریه کردن مربوط به هنگامی است که انتظارش را ندارم و ناگهان آوار شادی روی همهی قلبم میریزد و تمام وجودم را سرشار از شادی میکند. همراه با لذتی بسیار که ریزش اشک شوق پدید میآورد. مثلا هنگامی که میبینم کسی طرح مفیدی ارائه میدهد یا تلاش میکند پروژهای را به ثمر برساند و علیرغم مخالفخوانیها و تمسخرهای معدودی افراد، ناگهان فرد یا افرادی به اهمیت کارش پی میبرند و به حمایتش برمیخیزند و تعدادشان بهتدریح یا خیلی سریع زیاد میشود و آن طرح و پروژه حقانیت خود را ثابت میکند، بیاختیار اشک شوق میریزم. این نوع حرکت جمعی از عالیترین جلوههای انسانیست
آخرین بار که اشک شوقم با این سبک، ظاهر شد و مرا ساعتهای طولانی در وجد و شادی نگاه داشت، وقتی بود که کتاب «دیدید منم مامان شدم» را که تازه از تنور چاپخانه بیرون آمده بود، در دست گرفتم و …
شروع به خواندن چهل داستانی کردم که دربارهی تاثیرات شگفتانگیز اصلاح سبک زندگی فلورا تاجیکی است. اصلاح سبک زندگی به روش فلورا تاجیکی یا به قول اکثر بیمارانش: دکتر فلورا تاجیکی.
این چهل داستان، هر کدام روایتی از یک ماجرای محال در زندگی یک خانواده است که گرفتار مشکل ناباروری (و اکثرا به دلیل پلی کیستیک بودن رحم) بودهاند و پس از مراجعات فراوان به این سو و آنسو و دیدن ناکامیهای مکرر و چند ساله، امید خود را زنده نگاه داشته و این اقبال را داشتهاند که با روش فلورا تاجیکی آشنا شود و همت کرده و آن را نصبالعین زندگی قرار دادهاند.
این چهل داستان، حدقل صدبار اشک مرا درآوردند. تعداد کتابهایی که در همهی زندگیام توانستهاند چنین اثری بر من بگذارند کمتر از تعداد انگشتان دستهایم هستند و بابت این همه لذت از فلورا بسیار بسیار ممنونم.
این خانم فلورا تاجیکی واقعا موجود عجیبیست. آنقور محکم و سخت که بعید است تندباد و مشکلی او را خم کند یا مانعی سختی او را بتواند او را سست کند. ندیدهام زیر بار هیچ حرف زوری برود و همزمان آنقدر نرم و مهربان و اهل مداراست که بهراحتی ممکن است با حلوا اشتباه گرفته شود.
این دو ویژگی متضاد را همهی بیمارانش و هر که با او آشناست در وجودش دیده است.. بسیار مشتاقم هرچه زودتر جلد دوم کتابش را بخوانم.
نویسنده: سیدرضا تهامی
جز کتابهای موفقیت و عالی که عجیب بر من تصمیم هایم نگرشم به بارداری را عوض کرد امید را شکفت زنده باد خانم دکتر عزیزم زنده باد انتشارات عالی که توزیع فرهنگ نمودین😘🌹