انتخاب کتاب «مناسب»، در هر صورت، نامناسب است
بیش از شش دهه است که گروهی از فرهیختگان این سرزمین که قلبشان مملو از عشق و علاقه به کودکان بود و اکنون هم هست و در سر شوری بسیار برای بهتر شدن فردای کودکان این مرز و بوم داشتند و دارند، عمر و انرژی بسیار در انتخاب کتابهای «مناسب» برای کودکان صرف کردهاند و هماکنون نیز به شکلهای مختلف این مسیر را ادامه میدهند. هم خودشان و هم دنبالکنندگانشان.
شوربختانه باید گفت و افسوس خورد که آن همه عشق و تلاش و کار به باری نشست و همچنان نشسته است که کاملا در جهت خلاف نیات اولیهی آنان بوده است.
چرا سرانهی مطالعه در ایران پایین است؟
اگر میزان کتابخوانی و سرانهی مطالعه در ایران پایین است، بدون آنکه بخواهیم نقش سایر عوامل را نادیده بگیریم، یکی از اصلیترین علتهای آن را، اصرار بیحد در «انتخاب کتاب مناسب» برای کودکان میدانیم. زیرا مهمترین عاملی که عشق به کتاب و کتابخوانی را در وجود انسان نهادینه میکند، «جستوجو» برای کتاب و آزمون و خطا در خرید کتاب است. این که به رغم دقت و توجه بسیار، کتابی را بخری و بفهمی آن چیزی نبوده که دوست داشتی باشد. همین هزینه دادنها و همان روحیهی جستوجوست که عشق به کتاب را چون دانهای معجزهآسا در قلب و جان انسان میکارد تا دیر یا زود تبدیل به درخت ستبری شود که هیچ باد و بارانی خم به ابرویش نمیآورد و این قضیه ابعاد دیگری نیز دارد.
این داستان از کجا آغاز شد؟
شصت سال پیش دوستان و پیشکسوتان خیراندیش ما، در یکی از نخستین اقدامهای «فرهنگی» خود، علیه چند مرکزی که به گمان آنها کتابهای نامناسب تولید میکرد دست به تبلیغ و اقدام زدند. یک نمونه از آن بخت برگشتگان کاریکاتوریست- داستاننویسی بود که با نام ج- تجارتچی کار میکرد و کتابهایش در همه جا به ویژه در روزنامهفروشیها با قیمت بسیار ارزان و با تیراژ زیاد به فروش میرسید. کتابهایی بینهایت ساده و منطبق با ذوق و سلیقهی عوام که مشتریان بسیاری داشت. دوستان ما که از پشتیبانیهای فراوان حکومتی (وقت) نیز برخوردار بودند، با تبلیغات منفی فراوان، کار و کاسبی آن نگونبخت و سایر کسانی چون او را واژگونه کردند.
اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، بسیاری از آن محصولات واقعا هم مزخرف بود. اما کارهایی از قبیل تجارتچی نیز در آن حریق سوخت و اگرچه او به کار در برخی نشریات ادامه داد اما آنی نشد که پیشتر بود.
دوستان فرهیختهی ما این نکتهی ساده را فراموش کردند (یا نمیدانستند) که کارهای سبکمایهای از نوع کارهای تجارتچی حلقهی واسط و پلی بود که گروههای بسیاری از نوجوانان و بزرگسالان را به سوی کتابخوانی سوق میداد و کتاب خواندن را برایشان تبدیل به عادتی همیشگی میکرد. آنگاه در مسیر جستوجوی خود حتما به کتابهای خوبی نیز میرسیدند.
آن دوستان فرهیخته البته کارهای بسیاری کردند که بسیاریشان نیز واقعا در مسیر تقویت جریانهای فرهنگی و همین کتابخوانی موثر بود اما آن کار اصلی که کردند و دنبالکنندگانشان هنوز ادامه میدهند تیشه به ریشهی کتابخوانی در ایران زد و هنوز دارد میزند. در جستوجوی دلایل اقدامات و انگیزههای امروزیها البته به یافتههای خوشآیندی نمیرسیم. واقعیت این است که گردش مالی در خرید کتاب کودکان بسیار بسیار زیاد است و … میبینیم که از آموزش و پرورش گرفته تا هر نهاد و تشکلی که راه میافتد، علم و کتلی برای انتخاب کتابهای مناسب برای کودکان در دست میگیرد.
بگذاریم خود کودکان (و نهایتا همراه با والدینشان) خودشان به کتابهای مناسب خود برسند.
والدین نیز باید بتوانند حق انتخاب کودکانشان در مورد کتاب کودک را به رسمیت بشناسند و به هیچ وجه نگران نباشند که مبادا کتاب نامناسبی انتخاب کنند. بگذار خودشان انتخاب کنند و خودشان هزینهی انتخابشان را بدهند.
بحث در اینباره فراوان است.
در فرصتهای دیگر به جنبههای مختلف آن (مثلا انگیزههای اصلی انتخابکنندگان کتابهای به اصطلاح مناسب) خواهیم پرداخت.
نویسنده: سیدرضا تهامی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.