جمعبندی کارگاه چهارم توسعهی توانمندی معلمان
جزوهی ۳۱
همانند کارگاه سوم، در این کارگاه نیز اکثر معلمان پاسخهای درستی به پرسش نخستین جزوه داده بودند. نکتهی جالب اینکه تعداد نسبتا زیادی از آنان، در پاسخ به قسمت اول پرسش، اعداد متفاوتی به جزوه را نوشته بودند که نمیتوان گفت غلط بود (چون به هر حال نظرشان بود) اما نشان میداد که جزوه را به خوبی نخواندهاند (یا اصلا نخواندهاند).
جزوهی ۳۲
اما به سوال جزوهی ۳۲، اکثر معلمان پاسخهای نامربوط داده و معمولا پاسخشان در این حدود بود که معنای شعر اشاره به قدرت ناچیز انسان در برابر قدرت فراوان و بینهایت خداوند دارد. البته حرفشان در مورد این مقایسه بین نیروی انسان و خدا درست بود، اما ربطی به معنای شعر نداشت. وقتی میگوییم «ذات نایافته از هستی، بخش/ کی تواند که بود هستی بخش» ربطی به آفرینش هستی و قدرت خداوند ندارد. شاعر دارد میگوید کسی که خودش از این یا آن جلوهی هستی، بهره نبرده باشد و یا چیزی را بلد نباشد و دانشش را نداشته باشد، نمیتواند آن جلوه یا دانش را به دیگری بیاموزد.
جزوهی ۳۳ و ۳۴
در این دو پرسش نیز اکثرا پاسخهای صحیح یا تقریبا صحیح دادهاند اما پاسخها حاکی از آن است که اکثرا بدون مطالعهی جزوه و دقت روی نکات آن، از خودشان و با تکیه به دانستههای قبلی پاسخ دادهاند.
در مورد جزوهی ۳۳، این امر بیشتر اتفاق افتاده است. نکتهی اصلی در مورد پرسش این جزوه (به علت هجوم افکار به مغز، وقتی بیحرکت در گوشهای مینشینیم و کاری نمیکنیم) این است که هنگام انجام هر کاری مغز خود را با ملزومات آن کار وفق میدهد و وقتی هیچ کاری نمیکنیم و مغز مجبور نیست روی شرایط و نحوهی انجام هیچ کاری تمرکز کند بنابراین آزاد میماند و چون مغز در هیچ حالتی نمیتواند بیکار بماند انواع فکر دربارهی انواع چیزهایی که تجربه یا مطالعهای در موردشان داشتهایم به مغز هجوم میآورد.
در جزوهی ۳۴ نیز تقریبا همین وضع برقرار بود و تعدادی از معلمان بدون خواندن جزوه یا با خواندن سریع و بدون دقت روی نکات آن، پاسخ آن را نوشته بودند (اکثرا تجربهی شخصی برای انجام یک کار عمیق بود). تقریبا همه نیز درست پاسخ داده بودند و به عمیق بودن کاری که انجام داده بودند صرفا تجربهی یک کارشان را بدون توجه به عمق انجام آن کار نوشته بودند.
جزوهی ۳۵
در این جزوه خواسته بودیم که یکی از جزوههای این دورهی آموزشی را با تکنیک شش کلاه مورد ارزیابی قرار دهید. این تکنیک یکی از قویترین و مفیدترین تکنیکهای آموزشی است که توصیه میکنیم آن را به دقت فرا گیرید و بارها و بارها انجام دهید و تمرین کنید. برای این کار باید جزوه را به دقت و چند بار بخوانید و به نکات آن به ویژه در مورد کلاههای قرمز و سبز (که اکثر در استفاده از آن دچار اشتباه میشوند) وقت کافی مبذول کنید. تسلط روی این تکنیک و استفاده از آن در کار و زندگی، بسیار برای شما سودمند خواهد بود.
در مجموع فقط ده نفر به این پرسش کاملا درست پاسخ داده بودند که ظاهرا کم است اما با توجه به حتی آموزشهای حضوری که در سیستان و بلوچستان دادهایم، میزان خوبی است. همانطور که گفتیم بیشتر افراد در نوع استفاده از کلاههای قرمز و سبز دچار مشکل میشوند.
ارزیابی با کلاه قرمز یعنی اینکه احساس خود را دربارهی آن موضوع بیان کنید و اینکه چه ویژگیهایی از آن موضوع را خودتان دوست داشته یا نداشتهاید. نه اینکه به جنبههای دوستداشتنی موضوع (به طور کلی) اشاره کنید.
مشابه همین اشتباه را نیز اکثرا در مورد کلاه سبز کرده بودند.
ارزیابی با کلاه سبز یعنی اینکه آن موضوع را از زاویهای دیگر و به نوعی دیگر نگاه کنید. یعنی خودتان برخورد خلاقانه با موضوع داشته باشید نه اینکه جنبههای خلاقانهی آن را مورد توجه قرار دهید.
باز هم تکرار میکنیم که جزوه را مجددا یکی دو بار با دقت بخوانید و آن را در عمل به کار بگیرید. مطمئن باشید که تسلط به این تکنیک در کار و زندگی، بسیار به شما کمک میکند.
جزوهی ۳۶
در این جزوه، تاکید ویژهی ما شناخت روی ویژگیهای خاص هر دانشآموز است. هر دانشآموز برای خود ویژگیهای منحصر به فردی دارد که شناخت آنها میتواند در آموزش صحیحتر و بهتر به او کمک کند و اصلا یکی از اهداف اصلی و تکیههای اصلی آموزش نوین امروز در جهان همین نکتهی بسیار مهم است.
از شما خواسته برویم که تجربهی شخصی خود را در این باره بیان کنید و نمونهای را که توانستهاید با شناخت درست دانشآموز به او در رفع مشکلش کمک کنید.
حدود هفتاد درصد از معلمان به این پرسش، کاملا درست پاسخ داده بودند که بسیار امیدبخش است.
جزوهی ۳۷
به جز سه چهار نفر که به این پرسش (مانند پرسشهای دیگر) پاسخی نامربوط داده بودند، اکثر معلمان، نمونههای خوب و مناسبی را معرفی کرده بودند. یعنی کتابهایی که از روی آن میتوان نمایش خوبی در کلاس برگزار کرد.
جزوهی ۳۸ تا ۴۰
به این سه جزوه نیز اکثرا درست پاسخ داده بودند و چون مربوط به تجربههای شخصی خودتان بود این میزان پاسخ درست بسیار خوب است. یعنی تقریبا همه توانسته بودند نمونههای مناسبی از زیادهخواهی خود در زندگی مثال بزنند (۳۸) و توانسته بودند در مورد نمونهی اهمالکاری، توضیحات نسبتا مناسبی ارائه کنند (۳۹). البته در جزوهی ۴۰ و در پاسخ به پرسش آن، برخی از معلمان (که تعدادشان حدود پانزده درصد بود) نتوانستهاند الویتبندی کارهای خود را طبق آن تقسیمبندی چهارگانه انجام دهند که مرور جزوه به شما کمک میکند این کار را در زندگی همواره انجام دهید.
در جزوهی پنجم تکمیلی (آخرین جزوه) جمعبندی کلی و تحلیلی از کل برگزاری دورهی آموزشی توسعهی توانمندی معلمان خواهیم داشت که امیدواریم مورد توجهتان قرار گیرد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.