ارتباطهای عمودی و افقی میان مفاهیم، مباحث و درسها در دبستانک
در گذشتههای خیلی دور، عالم و دانشمند به کسی گفته میشد که در اکثر یا همهی علوم زمان خود سررشته داشته باشد. اگرچه برخی از آنها در یکی دو شاخه، نمود و جلوهی بیشتری مییافتند. مثلا ابنسینا که سرآمد دانشمندان عصر خود بود؛ در پزشکی شهرت و معروفیت بیشتری دارد و همانگونه که میدانید، لباس فارغالتحصیلی همهی دانشگاهها در جهان امروز به احترام و در ستایش اوست که شبیه به لباس او طراحی شده است.
پس از رنسانس و شروع عصر نوزایی و در قرون جدید، علوم مختلف از یکدیگر جدا شدند و زمینههای علمی، هر چه بیشتر تخصصی شد و هر علم به تنهایی و برای خود ارج و قرب جداگانهای یافت و علاوه بر علومی که از قدیم شناخته شده بودند نظیر ریاضی و فیزیک و شیمی و نجوم و … علوم تازهای نیز پای به میدان گذاشتند.
اما در دو سه قرن اخیر و به ویژه از قرن بیستم، علوم مختلف دوباره به سوی هم جذب یا در هم ادغام شدند و دیگر بسیاری پذیذهها با قوانین و دانستههای فقط یک علم قابل ارزیابی و شناخت نبود.
به تدریج ارتباط تنگاتنگ علوم با یکدیگر، بیشتر و بیشتر شد به طوری که اکنون اگرچه همان ریاضی و فیزیک و شیمی، هنوز علوم مستقلی هستند اما به هیچ وجه نمیتوان تعیین کرد که مرز ریاضی و فیزیک دقیقا از چه نقاطی میگذرد یا در چه حیطههایی فیزیک و شیمی از هم جدا میشوند. زیرا علوم مختلف به شدت در هم تنیده شدهاند.
این در هم تنیدگی سال به سال بیشتر میشود و دیر نیست که شاهد برآمدن ظهور ابوعلی سیناهای جدید باشیم که بر همهی علوم تسلط دارند. منتهی دیگر این ابوعلیسیناهای جدید نه در قالب انسانهای عادی و منفرد که به صورت گروههای هماهنگ پرتعداد و همچنین به صورت نرمافزار و اپلیکیشنهای گوناگون رخ مینمایند.
در هم تنیدگی علوم مختلف، ایجاب میکند که علمآموزان نیز با درک و نگاه همهجانبهتری به امور جهان بنگرند و مطالعهیِ کتابهای منفرد و علمهای خاص (مستقل از علوم دیگر) از عمق و دامنهی کمی برخوردار است و یادگیری آنها نیز کامل و مفید نخواهد بود.
به همین دلیل است که کتابهای پازل دبستانک؛ به هم مرتبطند و با هم ارتباطهای متعددی دارند. این ارتباطات را میتوان در دو گروه ارتباطات عمودی و ارتباطات افقی از هم تشخیص داد. از همان نوع ارتباطاتیی است که در تدوین و نگارش کتابهای درسی نیز میان اکثر مباحث درسی وجود دارد.
ارتباط افقی میان مباحث، کتابها و مطالب، دامنهی نگاه را وسیعتر و رویکرد ما را همهجانبهتر میکند. مثلا در پایهی سوم دبستان، ارتباط مباحث درسی علوم با مباحث درسی دیگر همان پایه (ریاضی، فارسی و …) به دانشآموز نگاه و رویکرد همهجانبهتری میدهد.
ارتباط عمودی میان مباحث درسی یا کتابها نیز درک و دریافتِ دانش را عمیقتر میکند. مثلا وقتی در ریاضی دانشآموز ضرب دو رقم در دو رقم را میخواند، سال بعد، همین کار را برای اعداد چند رقمی یاد میگیرد و بالاخره با مفهوم ضرب اعداد به طوری آشنا میشود که هر عددی با هر تعداد رقم را میتواند در هر عدد دیگری با هر تعداد رقم ضرب کند. یعنی کتابهای ریاضی دبستانی از پایهی اول تا ششم با یکدیگر ارتباط عمودی دارند و هر سال یادگیری عمیقتری صورت میگیرد.
همانطور که گفته شد، ارتباط عمودی و افقی در کتابهای دبستانک نیز از همان دوران پیش از دبستان وجود دارد. مثلا وقتی کودک در کتاب ریاضی پیشدبستانی با مفاهیم مکانهای مختلف آشنا میشود و مفهوم چپ و راست را یاد میگیرد. همین مفهوم در کتاب علوم نیز تکرار و یادگیری تثبیت میشود. مثلا وقتی میخواهد دریابد که چرا گلهای گلدان سمت چپی پژمردهتر است، به طور غیرمستقیم مفهوم چپ برای او تکرار میشود.
در سایر کتابهای دبستانک نیز به شیوههای گوناگون این ارتباطها وجود دارد که برخی مانند مورد بالا مفهومی هستند و یک مفهوم در دو یا چند کتاب مختلف مورد توجه قرار میگیرد و برخی نیز کارکردی هستند. مثلا ارتباط مفاهیم کتابهای فلسفیدن دوم دبستان با کتابهای یادگیری متقاطع در همین پایه یا ارتباط دبسنامههای ریاضی و علوم با هر یک از ششکتابهای تدوین شده.
توسعهی توانمندی معلمان با درک ارتباطها
معلم توانمند، با درک ارتباطهای عمودی و افقی مفاهیم در کار خود به نتایج مهمی دست مییابد.
گذشته از تاثیری که درک چنین ارتباطهایی در ذهن و رفتار او ایجاد میکند، نحوهی تدریس او و نحوهی نقسیمبندی مطالب مختلف برای ارائه به دانشآموزان، به نحو آشکاری تغییر میکند.
وقتی معلم دارد ضرب دو رقم در دو رقم را آموزش میدهد، با درک ارتباط عمودی مباحث، این کار را به نحوی انجام میدهد که در ذهن کودک آمادگی برای ضرب اعداد با رقمهای بیشتر ایجاد شود.
آموزگاران خود این نکته را میتوانند هنگام تدریس بیازمایند و نیازی به توضیحات بیشتر نیست.
به همین ترتیب وقتی او ارتباط این عمل ضرب را با سایر مباحث درسی در علوم دریابد و یافتههای خود را به دانشآموزان منتقل کند؛ هم خودش و هم آنان درک وسیعتری از عمل ضرب خواهند داشت.
شما بنویسید:
۱- تفاوت یادگیری کمعمق و یادگیری عمیق را با یک مثال شرح دهید.
۲- تفاوت یادگیری با دامنهی وسیع و یادگیری کمدامنه را با یک مثال شرح دهید.
مطالب پربازدید دبستانک
۱۰ کتاب برای تقویت روانخوانی کلاس اول
بهترین کتاب روانخوانی اول دبستان
۴ کتاب تقویت درک مطلب کلاس اول
یادگیری کم عمق مثل روان خوانی یک متن چون تکرار نمی شود از یاد می رود ویادگیری عمیق مثل نماز خواندن می باشد چون ۵ بار در روز تکرار می شود.
یادگیری با دامنه وسیع مثل جدول حروف الفبا است در پایه اول با شکل وبرخی از کلمات اشنا می شود وکم کم به این درک میرسد که اگر چند حرف رو کنارهم قرار دهد کلمات بیشتری میتواند بسازد وبا دامنه کم وسیع مثل حل کردن یک مسله ریاضی می باشد که با به جواب رسیدن تمام می شود.