شعر در خدمت زبان
با زبان چه کار میکنیم؟
انسان موجودی اجتماعی است که در صورت جدا ماندن از جامعه، بسیاری ویژگیهایش دچار دگرگونی میشود. یکی از اصلیترین ویژگیهای انسان اجتماعی، قدرت ارتباط با دیگر انسانهاست.
اینکه بتواند منظور و نیتهایش را به دیگران بفهماند.
اینکه منظور و نیتهای دیگران را درک کند.
اینکه بتواند در همکاری با دیگران، کاری را به طور جمعی پیش ببرد.
اینکه بتواند چیزی را به دیگران آموزش دهد یا آموزش ببیند.
اینکه تجربهای را، فکری را و احساسی را با آنها به اشتراک بگذارد.
برای انجام همهی اینکه فقط دوتای اول به نوعی در حیوانات نیز دیده میشود، یکی از اصلیترین ابزارهای ارتباطی، زبان است.
زبان، تنها راه ارتباطی انسانها نیست، اما شاید مهمترین آنهاست. زبان کلامی چیزی است که از ابتدا وجود نداشته و خود انسان آن را به وجود آورده و روز به روز آن را کاملتر کرده است.
زبانِ کلامی انسانها در دورههای مختلف تاریخی و در جوامع گوناگون، دوره به دوره تغییر یافته است.
نیازهای ارتباطی اولیه ساده بودند و فقط در طلب غذا و رفع نیازهای روزمره بود. اما به تدریج انسان نیازهای دیگر و پیچیدهتری پیدا کرد و زبان نیز به موازات پیچیدهتر شدن زندگی انسانی، تکامل یافت.
تکامل زبان لزوما در هر دوره و به ویژه در دورههای اخیر، در همهی موارد به معنای پیچیدهتر شدن زبان نیست. اما در همهی موارد به معنای بهتر شدن قدرت ارتباطی آن است. تکامل هر زبان باعث شده نشانهها و علائم کارکردهای مجردتری پیدا کنند (یعنی شکل کلمهها شباهتی به شکل خود آنها در واقعیت ندارد). این نشانهها به تدریج از خط و زبان تصویری به سوی نمادهای سادهتر اما قابل فهمتر پیش رفتهاند. نمادهایی که به واسطهی قرارداد تأمین میشوند.
این همان سیری است که تربیت و زبانآموزی کودکان نیز طی میکند و به تدریج از تصاویر عینی به تصاویر انتزاعیتر و نشانههای نمادین میرسد.
کودک از ابتدای زندگیاش (و حتی پیش از تولد) زبانآموزی را شروع میکند و کمابیش شبیه به همان دورانهایی که بشر از ابتدا تا کنون طی کرده است حرکت میکند و همهی آن دورهها را یکییکی و در عرض چند سال پشت سر میگذارد.
زبانآموزی کودک و کارکرد ارتباطی آن از ایجاد سروصدا و گریه شروع میشود و کمکم به حرکات بدن و اشارت چشم میرسد تا سرانجام بتواند اصواتی را به طور اختیاری تولید و تکرار کند. ضمن آنکه شکلهای قبلی را کماکان حفظ میکند. البته با کارکردهای متفاوت یا محدودتر.
کودک در تعامل با دیگر کودکان و بزرگترها مراحل رشد زبان شفاهی را پشت سر میگذارد. بدیهی است که میزان پیشرفت کودک در این زمینه و میزان تواناییهای ارتباطی او وابسته به جامعه و محیط خانوادهای است که او در آن رشد میکند. بسیاری از عوامل محیطی، توانایی زبانی او را افزایش میدهند و تعدادی از عوامل نیز پیشرفت او را کند یا متوقف میکنند.
یکی از وظایف زعمای فرهنگی هر قوم این است که برای رشد بهتر کودکان عواملی را در هر زمینه تقویت کنند که به این رشد، کمک میکند. همچنین تا جایی که میتوانند از عوامل ضربهزننده به رشد سالم و طبیعی کودکان جلوگیری کنند.
هدف این بحث، زبانآموزی نیست. حتی تصحیح کلی و عمومی تواناییهای زبان نیز هدف بحث کنونی نیست. این کار در فرصتهای دیگر انجام میشود.
هدف از این گفتار، تشریح شیوه و راهی است که در مجموعههای کتابهای دبستانک پیگیری میشود. چون عقیده داریم که میتوانیم:
* در افزایش تواناییهای زبانی بکوشیم.
* در زبانآموزی به کودکان مؤثرتر و فعالتر عمل کنیم.
جایگاه شعر در فرهنگ ایران
این موضوع که چرا شعر در فرهنگ شفاهی و نوشتاری ایرانیان جایگاه ممتاز و رفیعی دارد، موضوعی بسیار جالب و قابل بررسی در حیطههای تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی است و به دهها و صدها کارشناس عاشق فرهنگ نیاز دارد و بسیار نیز در این زمینه کار شده است.
قبل از ادامهی بحث، تأکید میکنیم که بحث «فرهنگ و زبان ایرانیان» فقط مربوط فارسیزبانان نیست. بلکه فرهنگ و زبان همهی اقوام ایرانی را در بر میگیرد. زیرا جایگاه شعر در فرهنگ همهی ایرانیان جایگاه ممتازی دارد. در همهی اقوام ایرانی، مادران در ارتباط با کودک خود، از همان ابتدا لالاییهای منظوم را ابزار میکنند و در همهی مراحل بعدی نیز شاعران درصدد سرودن شعرهایی برای کودکان از خردسالی تا بعد بودهاند و هستند.
در این زمینه کارهای قابل توجهی را در دبستانک شروع کردهایم که که چندتای آنها به مراحل خوبی رسیده است و امیدواریم همهشان هرچه سریعتر به نتیجه برسند و ما نیز به سهم خود در وحدت ملی اقوام ایرانی و رشد همه جانبهی کودکان همهی ایران سهیم باشیم.
شعر حتی بیش از آنکه کودک زبان به گفتار باز کند میتواند او را در یادگیری تواناییهای ارتباطی زبانی کمک کند تا بعد خود او نیز بتواند شعرهای ساده را تکرار کند. شعر به مراتب بهتر از نثر میتواند یادآوریها و تأکیدهایی را که کودک به آنها نیاز دارد در اختیارش بگذارد.
در آموزش پیش از دبستان و در زمانی که هنوز کودک زبان نوشتاری را فرانگرفته است، شعر میتواند نقش مهمی در یادگیری این آموزشها و آماده کردن او برای آموزش نوشتاری داشته باشد، به ویژه در مواردی چون آموزش کلمات همآغاز و همپایان و … (رجوع کنید به کتابهای پیش آوایی۱ و پیش آوایی۲٫ کتابهای دبستانک)
شعر ابزاری است که در همهی سالهای بعد، نیز میتواند به یادگیرنده کمک کند و چه بهتر که به طور منظم و سیستماتیک این کار از کلاس اول دبستان شروع شود.
شعر در کتابهای دبستانک
تاکنون ۲۴ جلد از کتابهای دبستانک یعنی بیش از پانزده درصد آنها کتابهای شعر بودهاند. در چند کتاب دیگر نیز در جاهایی از شعر استفاده شده است. این آمار، نشاندهندهی اهمیتی است که در کتابهای دبستانک برای شعر قائل شدهایم. در کتابهای آینده، سهم شعر حتی از این نیز بیشتر خواهد شد.
در بستهای که برای شما ارسال می شود:
* سه کتاب شعربستنی برای پایهی اولیهاست. کتاب اول را دانشآموز وقتی باید بخواند که یک سوم از نشانهها را خوانده است. دومی ، مربوط به زمانی است که دو سوم از نشانهها خوانده شده و سومی مربوط به پس از اتمام کتاب است. همچنین هر سه کتاب برای تابستان بسیار مناسبند.
* انشای یک ابر: مشابه شعربستنی است اما برای پایههای بالاتر.
* شش کتاب «آغاز بهتر زیستن» و سه کتاب «زندگی بهتر» شعرداستانهای محیطزیستی هستند که در جزوهی قبلی به آنها اشاره شد.
شما بنویسید:
پاسخ این سوال را برای سرپرست گروه ارسال کنید و جزوهی بعدی را دریافت کنید.
(با توجه و دقت روی مطالبی که در این جزوه خواندید)
چه تفاوتی میان شعرخوانی دانشآموزان شما و نثرخوانی آنها وجود دارد؟ به نظر شما اصرار ما روی افزایش توانایی شعرخوانی چه دلایلی دارد؟
دانش اموزای من شعر رو بایک اهنگ خواص می خوانند ونثر رو به صورت روان وساده می خوانند. به نظر من چون شعر اهنگ وریتم دارد بهتر در ذهن بچه ها وحتی بزرگترها می ماند واگر همین شعر خوانی به صورت مسابقه ومشاعره باشد خیلی بهتراست چون دیرتر از ذهن پاک می شود.
تفاوت زیادی دارد
شعر آهنگین است و به دل مینشیند
واین به دل نشستن منجر به این میشود که در ذهن ماندگار تر باشد
من هم به دانش آموزان نشانه های الفبا را با شعر آموزش میدهم واین باعث شده با علاقه ی بیشتری منتظر شنیدن شعر نشانه ی جدید باشند