چه کنیم که کودکمان توانایی انتخاب کتاب داشته باشد؟
حلقههای نگهبان مزاحم رشد فرهنگ هستند
آنها را از کودکان دور کنید
تعداد بسیار کمی از کودکانی که «کتابهایی آگاهانه انتخاب شده» در اختیار شان گذاشته میشود، بعدها کتابخوان خواهند شد.
برخی از آنان و تا وقتی چتر حمایتی «کتابهایی آگاهانه انتخاب شده» بالای سرشان است، کتاب میخوانند. به زور هم نمیخوانند. عمدتا با لذت میخوانند و از دیدن کتابهای تازه در دست مادرشان حتی ذوقزده میشوند و بالا و پایین میپرند.
این واکنشها را مادر میبیند و قند توی دلش آب میشود که بچهام کتابخوان شد. و این را با کیف و پز برای دیگران هم تعریف میکند.
کودک او ظاهرسازی نمیکند. خیلی صادقانه ذوق میکند و خیلی صادقانه از دیدن و خواندن کتاب کودک ذوق میکند. زیرا او مادرش را دوست دارد. از همان ابتدا واکنشهای او را به دقت رصد کرده است. میخواهد مادر را خوشحال کند. پس کاری را میکند که لبخند او را ببیند. همین.
برای اینکه کودک ما وقتی که نوجوان است، جوان است و به حیطهی بزرگسالی وارد میشود، باز هم کتابخوان باشد، بازهم از دیدن کتابهای تازه ذوق کند و تا آنها را نخواند آرام نگیرد، به شناخت، ابزارها و بستری نیاز دارد که گاهی توسط مادر و اطرافیان و کارشناسان سطحینگر از او گرفته شده است.
مهمتر از همه دو ویژگی است: نیاز به جستوجو و توانایی انتخاب.
آن نیاز و این توانایی وقتی ایجاد و تقویت میشود که از همان ابتدا و از یکی دو سالگی جلویش سد نشده باشد. انواع حلقههای نگهبان دور و بر او چون تار عنکبوت تنیده نشده باشد. حلقههای نگهبانی که از مادر شروع میشود و به دیگران میرسد.
اطرافیان، اولیای مدرسه،چند ادارهی مختلف در آموزش و پرورش، انواع حراستها، انواع شوراهای ظاهرا دلسوز از قبیل شورای کتاب کودک که بعضیشان از قدیم اینکاره بودهاند.
انواع انجیاو های ظاهرا مستقل (که برخیشان را اگر از دمشان یا لاکشان را بگیری و بالا ببری معلوم میشود به چه شبکههایی وصل هستند) کانون پرورش و بازهم نهادها و مراکز مختلف، همه با ذرهبین ایستادهاند و برای مطالعهی کودکان، کتاب «انتخاب» میکنند.
این همه لشگر آمده تا مبادا یک کتاب ناجور برسد به دست کودک. جالب اینکه همهی کتابها جور و واجور و ناجور، همهشان از مراحل مجوز ارشاد هم گذشته اما این حلقههای نگهبان نه ارشاد را قبول دارند، نه حلقههای دیگر مانند خود را نه معلمان را و نه مهمتر از همه خود کودک را.
کتابخوانی وقتی به صورت نیاز حتمی جان و روان انسان درمیآید که از همان یک سالگی و دو سالگی و دبستان، خودش جست و جو کرده و انتخاب کرده باشد.
آنهم از همهچیز نه در محیطهای استریل شده (که البته آلودگیشان از محیطهای باز هم بیشتر است) و از کتابهای قبلا انتخابشده.
مادری که سطحینگر نباشد و کتابخوانی فرزندش را برای آیندهی کودک بخواهد نه امروز کودک و خود مادر، میداند که کودکش از همان یکیدوسالگی توانایی انتخاب دارد و سعی میکند با قرار دادن او در بستر مناسب مشاهده، این توانایی را در او تقویت کند.
چنین مادری میداند که اگر کودکش یک یا چند کتاب نامناسب را هم بخواند، آسمان به زمین نمیآید. در عوض تسلطش هر بار بیشتر شده و به تدریج به جستوجوی بهتر و کاملتری میپردازد.
گول نام و سابقهی حلقههای نگهبان را نخورید. هر کس مدعی انتخاب کتاب مناسب برای کودکان و ارائهی لیست باشد، با هر نام و از هر نهاد و شورایی که باشد، ضد فرهنگ است و جزو عواملی است که خود مانع رشد میزان کتابخوانی هستند.
نگران انتخابهای کودکانتان نباشید. به آنان اعتماد کنید.
در نهایت آنان راه را درست خواهند رفت اگر زانوهایشان را قلم نکرده باشید.
کودکان، نیازی به نظارت و صوابدید این و آن ندارند
حلقههای نگهبان را از دور و بر کودکانتان بپراکنید.
✍ سیدرضا تهامی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.